گذر در کوچه هاي خون و آتش
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

روزنامهْ: Neues Deutschland

مورخ 26/1/1999

نويسنده: Thomas Ruttig

 

 

مرد فاقد چهره

 

باند فاميلى: رهبر طالبان محمد عمر با دختر اسامه بن لادن عروسى كرده است

 

من يك خواب ديدم، ملا محمد عمر به يك ژورناليست پاكستانى قصه كرد. در روستاى Sanghissar در جنوب افغانستان در تابستان سال 1994 پيغمبر (خدا) در نزد او حضور يافت و برايش وظيفه سپرد تا سرانجام در كشور صلح را بياّورد. بعد ازين خواب ديدن، اين روحانى اسلامى، يك مرد در پايان سى سال عمر خود، همانند بسيارى از هموطنان خود که سن و سال خويش را بطور دقيق نميداند، به فرد قدرتمند در افغانستان تبديل شد. ملا محمد عمر با بخاطر اّوردن اشتراكش در جنگ بر ضد قواى اشغالگر شوروى گاه گاهى با نام افتخار اّميز مجاهد به اّن نگاه ميكند، در رأس طالبان، امروز بر اضافه تر از 5/4 حصهْ خاك كشور كه طى 20 سال جنگ ويران گرديده، فرمانروائى مينمايد.

ليكن نزد خوانندگان روزنامه هاى اروپائى او (ملا عمر) مثل گذشته يك انسان "بدون چهره" (تخيلى) پنداشته ميشود. با قبول اين مطالب كه تا كنون هيچكسى موفق به عكسبردارى از او نشده است، باّنهم اخبار برلين و مجلهْ هفتگى شپيگل عكس هاى ملا عمر را بچاپ رسانيدند. در مورد اول (عكس چاپ شده در اخبار برلين) در حقيقت فوتوى "مرد شماره دوم طالبان - ملا محمد ربانى" بود. و چه كسى واقعاً در فوتوى چاپ شده در پيشگل ميباشد، در بارهْ اّن حتى هيأت تحرير مجله در شهر هامبورگ اّگاهى ندارند. هرگاه اين عكس ، براستى ملا عمر را به معرفى بگذارد، بايست ده سال قبل را بازگوئى نمايد (ده سال پيش عكس گرفته شده باشد)، زيرا درين عكس فرد مشخص دو چشم (سالم) دارد - وليك عمر يك چشم خود را در جنگ بر ضد شوروى كه اّخرين سربازش بتاريخ 13 فبرورى سال 1989 اين كشور را ترك گفت، از دست داده است.

ملا عمر غير قابل روْيت باقى ميماند و به همين شكل اّوازه ها مبنى بر  عدم وجود حقيقى او ادامه مييابد، نامش منحيث سمبول در نزد حركت طالبان كه در تابستان سال 1994 از هيچ روى صحنه اّمدند، گرامى دانسته ميشود. گزارش هاى بازديد كنندگان كه او بسيار با دقت به حرف ديگران گوش ميدهد، اما خودش بكلى چيزى نمى گويد، دومين مساله را تقويت مى بخشد: اّوازه ها و افواهات سنگين را كه اين عمر نيست، بلكه استخبارات نظامى پاكستان ISI است كه حدود 35 الى 50 هزار جنگجوى طالبان را قومانده (هدايت) ميدهد. ولى به همين شكل، قسميكه انسان درين ميان، مى فهمد، عساكر طالبان از مدارس اّموزش قراّن احزاب اسلامى در پاكستان و اردوگاه هاى مهاجران افغان سربيرون اّورده اند و پول از سواحل جنوب خليج فارس (ْشيخ نشينان عربى) سرچشمه ميگيرد. اين خود اّهسته اّهسته به مسيرى ميرسد (خطى را روشن ميسازد) كه منجر به معرفى شخصيت رهبر طالبان عمر ميگردد. عمر يك وقتى تقريباً 40 سال پيش يا در افغانستان مركزى در ولايت ارزگان و يا در نزديكى شهر قديمهْ شاه نشين قندهار تولد يافته است. او پشتون است و اظهارات پيرامون اينكه دقيقاً مربوط به كدام قوم (قبيله) ميباشد با هم اختلاف دارند. پدرش يك دهقان فقير بود. بعد از مرگش، عمر اندكى پيشتر از داخل شدن شوروى در اّغاز سال 1979، به قريهْ كوچك Sanghissar رفت تا در اّنجا به حيث ملاى قريه كار كند. ملا ها قبل از جنگ افغانستان در رديف پائين ترين لايه هاى اجتماعى محسوب ميشدند. اّنها از جانب مردمان محل تامين معيشيت ميگرديدند و به همين سبب عملاً وابسته بديگران بودند، اساساً چيزيكه به افتخار پشتون ها كافى پنداشته نميشد (به غرور لطمه ميزند).

بعد از داخل شدن شوروى، ملا عمر در صف مجاهدين جنگيد و در سطح يك قوماندان محلى در درجات پائين ظاهر گرديد. عكس چاپ شده در مجلهْ شپيگل لاجرم بايست از همين دوران نمايندگى كند، هرگاه واقعاً عمر را نشان دهد. بعد از خروج شوروى او دوباره به قريهْ (Sanghissas) بازگشت نمود، جائيكه او در داخل مدرسهْ محلى اّموزش قراّن بار ديگر تعليمات اسلامى را اّورد. يك دهقان پير بياد مياّورد: "او در هنگام نماز پيش ميشد (يعنى نماز جماعت را در عقب او اقتدا ميكرديم)"، "امروز او يك شخصيت عاليرتبه است، باّنهم هنوز مرا ميشناسد."

ملا عمر راجع به اين مساله خشمگين بود كه چگونه رهبران مجاهدين بعد از بيرون راندن نيروى هاي بيگانه، مسابقهْ خونين پهلوانى را بخاطر، يكه تازى بر مخروبه هاى شهر كابل در برابر يكديگر در پيش گرفتند و به همين شكل به انديشه ها خيانت كردند كه يك نظم اسلامى را تامين ميداشت. پس از اينكه پيغمبر (خدا) بخوابش اّمد (خواب ديد)، خواست ميتودولوژى ايجاد طالبان را بنا نهاد، ملا عمر در تابستان سال 1994 يكجا به 33 نفر هم سبق خود اين حركت را تاسيس نمود. اندكى بعد از اين حادثه، وقتيكه قوماندان هاى فعال نظامى مجاهدين با اّنها پيوستند و اولين سلاح ها را با خود اّوردند، تقريباً موفقيت هاى توقف ناپذير اّنها اّغاز يافت و با اشغال كابل در سپتمبر سال 1996 نقطهْ اوج خود را پيمود. در همين سال در يك نشست (جلسه) 1600 نفر مذهبى به اين ملاى عادى قريه لقب اميرالموْمنين را دادند يعنى پيشواى موْمنين به همان شكلى كه چهار خليفهْ اولين (خلفاى راشدين) پس از پيغمبر (خدا) (حضرت) محمد اين مقام را به پيش ميبردند. مراسم تدوير محفل ياد اّور خاطرات جلسه اقوام (لويه جرگه) ساله 1747 بود كه همچنان در قندهار صورت پذيرفت و احمد ابدالى جوان (احمدشاه ابدالى) را به حيث نخستين امير افغانستان انتخاب نمودند و بدين وسيله طالبان بر ادعاى حاكميت خويش بر تمام كشور تاكيد مينمايند.

درين ميان ملا عمر بايست به شهر قندهار پايتخت تحريك طالبان كوچ كرده باشد و در اّنجا دايماً در تحت شرايط احتياط اّميزى زندگى بسر ميبرد. گفته ميشود كه براى سومين بار ازدواج كرده است: با دختر اسامه بن لادن، اسلامگراى سعودى" كه واشنگتن او را به سبب اشتراكش در (پلان) بم گذارى در سفارتخانه هاى امريكا در نايروبى و دارالسلام مورد تعقيب قرار داده و تسليمدهى اش را از سوى طالبان ميطلبد. بعد ازين واقعه (ازدواج) بين ملا عمر و كسيكه در جستجوى اّن ميباشند، حالا باند فاميلى تشكيل گرديده، ديگر شانس (خوشبينى) در رابطه به تسليم دادن (اسامه) به صفر تقرب نموده است.

 

 


روزنامهْ: Tageszeitung

مورخ 4/2/1999

نويسنده: Thomas Ruttig

 

 

واحدهاى رنگارنگ ملا عمر متلاشى شده اند

 

در بين طالبان افغانستان اختلافات داخلى ازدياد ميگردد. از زمان پيشروى هاى توقف ناپذير اّنها، افراطيون اسلامى تعداد زياد افراد ابن الوقت را بخدمت نظامى گماريدند، حالا اّنها مسايل مورد علاقهْ خود را دنبال ميكنند

 

برلين (tza)- او اميدوار است تا هر چه زودتر كارمندان ملل متحد به افغانستان برگردند. اين حرف را كوفى عنان اظهار نمود. در اول بايست گزارش مفصل در رابطه به قتل سه نفر كارمند موْسسهْ ملل متحد از جمله يك نفر ايتالوى و دو نفر افغان از سوى طالبان ارائه شود. يك چنين گزارش تا كنون در اختيار سرمنشى ملل متحد قرار نگرفته است، باّنهم اّقاى اريك ديمول Erick De Mul رئيس پروگرام كمك هاى بشرى در افغانستان، در هفتهْ گذشته به مركز طالبان شهر قندهار سفر كرد. دليل اين سفر: انسان نميخواهد "گفتگو ها را قطع نمايد."

اّخرين مخالف قابل محاسبهْ بنيادگرايان اسلامى (طالبان)، احمدشاه مسعود بر خلاف در لحظهْ حاضر كمتر از گفتگو ها چيزى ميگويد. او در ماه دسمبر با حضور 400 نفر قوماندان و بزرگان قوم يك اتحاد جديد مخالفين را به پا ايستاده نمود، "جبههْ متحد". در ماه جارى ازاّغاز حملات بزرگ اطلاع داد. در هفتهْ گذشته او (مسعود) اّمر شوراى عالى نظامى جديد، انتخاب شد.

بدين وسيله مسعود رهبر بلامنازعه اپوزيسيون مخالف طالبان ميباشد. متحدين پيشين او، مجاهدين سابق و فرماندهان ازبك دوستم و عبدالملك ديگر كدام نقشى ندارند. اّنها بعد ازپيروزى هاى طالبان در تابستان گذشته به خارج پناه بردند و طرفداران خويش را در جريان "عفو خواهى از طالبان" گذاشتند، طوريكه اين جملات را برادر مسعود و سفير مخالفين طالبان در لندن، ولى شاه مسعود بيان داشت. بر اساس حمايت مردم محل اتحاد جديد مسعود نخستين تصرف (دوبارهْ) مناطق را ثبت كرد.

هرگاه كنترول داشتن اّنها (طالبان) بر اضافه از هشتاد فيصد خاك كشور به گونهْ ديگرى بالاى شان تاثير انداخته باشد، باّنهم طالبان فعلاً خود را در بحران مي يابند. موضوع رهبر اسلامگرايان سعودى اسامه بن لادن كه در نزد طالبان پناهگاه يافته، سرانجام ايالات متحدهْ امريكا را وادار بر اّن ساخت تا از (طالبان) روگردان شود. به همين ترتيب تامين كنندهْ اصلى منابع مالى (طالبان) عربستان سعودى نيز از اّنها روبرگردانيد. نقطعه اوج مسأله براى واشنگتن زمانى فراهم گرديد كه رهبر طالبان ملا عمر در سال قبل با دختر بن لادن ازدواج نمود و همسر سوم خود ساخت. از بابت اينكه تشكيل باند فاميلى پيش پشتون ها قدسيت دارد، بناً تسليمدهى بن لادن را (از سوى طالبان)، بل كلينتون رئيس جمهور امريكا ميتواند با در نظر داشت اين ازدواج، كاملاً بفراموشى بسپارد.

كشور همسايه يعنى ازبكستان در همين تازگى ها جريان برق شهر بزرگ مزار شريف را كه بدست طالبان افتيد ،"به علت عدم پراخت پول" قطع كرد. بدين طريق از زمرهْ حمايتگران طالبان، صرف پاكستان كه خود را از ناحيهْ اقتصادى در حالت سقوط مى بيند، باقىمانده است.  امريكا بالاى پاكستان هم فشار وارد ميسازد تا از طالبان دورى اختيار نمايد.

همچنان در بين خود طالبان قضيه طورى در حال نضج يافتن است كه اين تحريك ديگر اّن يكپارچكى قبلى را ندارد. پيشروى طالبان در ختم سال 1994 سبب گرديد تا اّنها بتوانند تعدادى از فرصت طلبان را بشكلى در صفوف خود جا دهند .  بعضى ازنمايندگان نيروهاى سياسى پيوسته به طالبان ، در اين اّرزو هستند كه از تحريك جهت رسيدن به مقاصد خويش منحيث وسيله استفاده نمايند .

اين نيروهاى سياسى عبارت بودند از: "مجاهدين سابقه وفادار به پادشاه سابق، پشتون ها ملى گر (ناسيونالست ها)، شاخهْ خلق حزب كمونيست سابقه (حزب دموكراتيك خلق افغانستان)."

روى همين دليل بود كه بين دو شاخهْ طالبان برخورد ها بروز كرد. يعنى اختلافات ميان پيروان (حلقهْ) خط سختگيرانهْ ملا عمر و طرفداران معاون او ملا محمد ربانى بوجود اّمد. وسايل اطلاعات جمعى پاكستانى از ماه اكتوبر بدينسو در رابطه به دست زدن به چندين تلاش جهت سقوط دادن طالبان از داخل، گزارش داده اند. در كابل و جلال اّباد عدهْ زياد سران بانفوذ قبيله (قوم)، قوماندانان مجاهدين سابقه و افسران ارشد خلقى زندانى شدند. سيداسحق گيلانى رئيس حزب مجاهدين سابقه از جملهْ طرفداران شاه تائيد نمود كه اعضاى حزب او (Nifa) زندانى گرديده اند، ليكن اين حرف را تائيد نكرد كه در حادثات در خفا اشتراك داشته است. وزيردفاع سابقهْ (رژيم) كابل جنرال شهنواز تنى اظهار داشت: "نه خودم در كدام حمله سهيم بودم و نه از جملهْ همكارانم كسى  زندانى شده است." حد اقل اين حرف اّخرين غلط ازاّب بدر مياّيد. والى طالبان در جلال اّباد، ملا صدر اعظم تائيد نمود كه "كمونيست هاى سابقه" در اّنجا پلان داشتند تا "بم گذارى نمايند و بى قانونى ايجاد كنند". با وجود تسلط ضعف در هردو طرف اّوازه ها شنيده ميشود، ملا ربانى از قدرت كنار زده شده است. او (ملا ربانى) از امارات متحدهْ عربى به راديو BBC و راديوى صداي امريکا Voice of America تليفون كشيد و شرح داد: او تنها بمنظور معالجات پزشكى در اّنجا ميباشد.

موجوديت طالبان را خطر تعداد زياد افرادى كه به اّنها پيوسته اند، نيز تهديد ميدارد. عدهْ از قوماندان هاى محلى مجاهدين در صفوف طالبان كه به دستيابى از يك پيروزى به پيروزى ديگر عجله داشتند، قرار گرفته اند، اين قوماندان ها فعلاً در تضاد با طالبان جهت گيرى مينمايند. اّنها با نظريات طالبان خيلى اندك سروكار ميگيرند، ليكن تحت نام طالبان در ولايات مركزى و شمال افغانستان حكومت را به پيش ميبرند. اين قوماندان ها بدليل اينكه چرخ زمان بار ديگر تغيير خواهد يافت روابط خويش را با همكاران (متحدين) سابقه در اتحاد مسعود كاملاً قطع نه نموده اند.

درين ميان از قرارگاه مركزى طالبان خبرهاى از بغاوت (تبارز مقاومت) به گوش ميرسد. در سال گذشته چندين بار از درگيرى جنگ ها در نزديکى شهر قندهار گزارش داده شد، زمانيكه سران محلى اقوام در ضديت با سربازگيرى جبرى توسط طالبان به مقاومت برخاستند و كشته ها از خود بجا گذاشتند. سران اقوام بايست در جنگ هاى شديد در تابستان سال 1997 و سال 1998 نيمى از قواى مركزى و اساسى خود را از دست داده باشند. در جلال اّباد در ماه دسمبر دانش اّموزان به جاده ها ريختند و صداى اعتراض خود را در ضديت با سوْ استفاده از پول مخارج خوابگاه خويش از سوى رئيس دانشگاه، بلند كردند. برادر رئيس دانشگاه يك قوماندان عالى مقام طالبان دستور گشودن اّتش را بروى دانش اّموزان صادر نمود. سه نفر تظاهر كننده به قتل رسيدند. رئيس دانشگاه و برادرش زندانى شدند.


 


نشريهْ: Frankfurter Rundschau

مورخ 15/3/1999

نويسنده: Willi Germund (از دهلى)

 

 

اّب و هواى يخ شكن ديپلماتيك در هندوكش

 

موافقت گروه هاى درگير جنگ در افغانستان مبنى بر تاسيس حكومت مشترك نه تنها حيرت اّور ميباشد، بلكه نكات زيادى را بازگو ميكند كه ميتواند بيشتر به بهانه و راه فرار ديپلماتيك مسمى گردد

 

مليشه هاى افراطى اسلامى طالبان افغانستان بعد از چهار مرتبه مذاكرات با اتحاد شمال در شهر عشق اّباد مركز تركمنستان بطرز حيران كنندهْ اّمادگى نشان دادند كه حاضر اند با مخالفين خويش حكومت مشترك را تشكيل دهند. "هردو طرف درگير موافقه نمودند تا كميتهْ اجرائيوى مشترك، مجلس قانونگذارى مشترك وسيستم حقوقى مشترك را ايجاد نمايند " . اين كلمات در توضيحات نمايندهْ خاص ملل متحد براى افغانستان (Unsma) اّمده كه بروز يكشنبه به نمايندگى از گروه هاى متخاصم به نشر رسيده است.

قبل از اينكه برف هاى زمستانى (در كوه پايه هاى) هندوكش اّب شوند و سال نو با در پيش گرفتن حملات نظامى ناخوشاّيند اّغاز گردد، نشانه هاى از اّب و هواى يخ شكن ديپلماتيك به مشاهده ميرسد، وليك ترديد ها را نيز بدنبال خود اّورده است. در گام نخست بايست فضاى عميق بى اعتمادى ميان جانبين برطرف ساخته شود تا پيرامون برقرارى اّتش بس مذاكره صورت گرفته بتواند و جزئيات بسا مسايل ديگر نيز روشن گردد.

طرف هاى درگير نه تنها از روش سختگيرانهْ اسلام بشيوه هاى متفاوت نمايندگى ميكنند، بلكه معلوم نيست، چگونه اّنها مخالفت هاى خويش را كه در جريان برخورد هاى خونين و بيرحمانهْ طى دو سال اخير بوجود اّمده، كنار بگذارند. در جنگ هاى شمال افغانستان در سال هاى 1997 و 1998 هزار ها نفر از هردو جانب بدست يكديگر قتل عام شده اند.

طالبان در جنگ ها توانستند موازنهْ را بسود خود تغيير دهند. مليشه هاى افراطى اسلامى از خزان سال گذشته بدين سو حدود 70 الى 80 فيصد قلمرو كشور را زير كنترول خويش در اّورده اند.

زيان موفقيت ها: "جنگجويان خدا" در امر حفظ خطوط تداركاتى به مشكلات سردچار شده اند. در عين زمان احمدشاه مسعود فرد قدرتمند اتحاد شمال توانست در ايام زمستان گذشته بكمك ايران و ممالك همسايه در اّسياى ميانه خود را با سلاح و مهمات جديد و كافى تامين كند. "شير پنجشير" مسعود كه به همين نام شهرت پيدا كرده، اّگاه است كه نيروهايش صرف در دفاع از استحكامات در "درهْ پنجشير" كفايت مينمايد.

مليشه هاى طالبان فعلاً از لحاظ نيرومندى عاجز معلوم ميشوند كه قادر باشند تا توانائى سال گذشتهْ خويش را به نمايش بگذارند. از زمانيكه عربستان سعودى در ماه سپتمبر سال قبل كمك هاى مالى خود را به جنگجويان خدا (طالبان) متوقف ساخت، ديگر اّنها پول مكفى در اختيار ندارند....

بدين سبب ديپلمات ها در پاكستان معتقد اند كه طالبان با بهانه جوئى و فرار ديپلماتيكى با وقت بازى ميدارند (فرصت را غنيمت ميشمارند - م) تا قوت هاى (جنگى) جديد را جمع اّورى كرده بتوانند. بر علاوه به زمان نياز است تا روى جزئيات توافقات مفاهمه صورت گيرد.


 


June 25th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی